Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (1541 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
obwohl <conj.> U با وجود اینکه
obgleich <conj.> U با وجود اینکه
obschon <conj.> U با وجود اینکه [اصطلاح رسمی ]
wenngleich <conj.> U با وجود اینکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با وجود
Existenz {f} U وجود
Dasein {n} U وجود
Bestehen {n} U وجود
Existenzberechtigung {f} U حق وجود
aber <conj.> U با وجود این
Faktum {n} U وجود مسلم
da sein U وجود داشتن
Existenzphilosophie {f} U وجود گرایی
bestehen U وجود داشتن
vorkommen U وجود داشتن
Trotzdem U با این وجود
mit aller <adv.> U با [وجود] همه
bei aller <adv.> U با [وجود] همه
Existenzfrage {f} U مسئله وجود
gegenwärtig sein U وجود داشتن
trotz allem U با وجود همه [چیز]
aber trotzdem U اما با وجود این
trotz alledem U با وجود همه [چیز]
Deismus {m} U اعتقاد به وجود خدا
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
Deist {m} U قائل به وجود خدا
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
es mangelt an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
es besteht [ herrscht] Mangel an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
an Geister glauben U به وجود ارواح عقیده داشتن
seinen Warnungen zum Trotz U با وجود همه هشدارهای او [مرد]
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
nicht klüger sein als zuvor [vorher] <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Kein Anschluss unter dieser Nummer. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
Es besteht kein Grund zur Besorgnis. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Es besteht kein Grund zur Sorge. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
Auf 260 Einwohner kommt ein Arzt. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Es besteht kein Anlass, etw. zu tun. U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
Sosehr er sich auch bemühte, ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Es besteht keine Gefahr, dass sich das wiederholt. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Kein Wechselgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Keine Rückgabe. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Kein Rückgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Ach, was soll's! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
obwohl <conj.> U با اینکه
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با اینکه
allerdings <adv.> U با اینکه
um ... zu U تا [اینکه ]
außer wenn <conj.> U جز اینکه
wenn nicht <conj.> U جز اینکه
es sei denn, dass <conj.> U جز اینکه
um zu ... U تا [اینکه ]
obgleich <conj.> U با اینکه
wenngleich <conj.> U با اینکه
Dreieinigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Dreifaltigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Trinität {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
anstatt dessen U بجای اینکه
unter dem Vorbehalt, dass ... U به شرط اینکه ....
ohne dass <conj.> U مگر اینکه
weil <conj.> U برای اینکه
deswegen <conj.> U برای اینکه
da <conj.> U برای اینکه
denn <conj.> U برای اینکه
um zu ... U برای [اینکه]
um ... zu U برای [اینکه]
sondern <conj.> U مگر اینکه
sondern <conj.> U بدون اینکه
außer dass <conj.> U مگر اینکه
außer dass <conj.> U بدون اینکه
ohne dass <conj.> U بدون اینکه
ohne zu <conj.> U مگر اینکه
ohne zu <conj.> U بدون اینکه
außer wenn <conj.> U مگر اینکه
wenn nicht <conj.> U مگر اینکه
es sei denn, dass <conj.> U مگر اینکه
sobald <adv.> U به محض اینکه
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
was ... anbelangt U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
obschon <conj.> U با اینکه [اصطلاح رسمی ]
um nicht zu sagen... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
statt ... zu tun U بجای اینکه انجام بدهند
anstatt zu arbeiten U بجای اینکه او کار بکند
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
bei aller Liebe <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
Obwohl er mir nichts bedeutet ... U با اینکه او برای من بی اهمیت است ...
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
anstatt, dass er arbeitet U بجای اینکه او [مرد] کار بکند
ohne Spuren zu hinterlassen <adv.> U بدون اینکه ردی باقی بگذارد
statt wie bisher ... U بجای اینکه همینطور که تا به حال بوده ....
Je nachdem, wie spät wir ankommen ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
als ob [Konjunktiv] U مثل اینکه [همراه با وجه شرطی]
Dualismus {m} U اعتقاد به اینکه تن و خرد دو هستی جداگانه هستند
Es ist schön dich wiederzusehen. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
falls [vom Arzt] nicht anders verordnet U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
Es ist noch Zeit, bis ich gehe. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
vorbehaltlich anderweitiger Regelung U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
Wenn ich sie sehe, gibt es mir einen Stich. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
Ich mag Fußball, obwohl ich oft unterwegs bin. U با اینکه من اغلب در سفر هستم من فوتبال دوست دارم.
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
Jemandem wegen des Zuspätkommens Vorwürfe machen U کسی را بخاطر اینکه دیر آمده سرزنش کردن
die Arbeit abbrechen. U ازکار [بدون اینکه به پایان برسند ] دست بکشند.
Ohne die Bedeutung dieser Frage schmälern zu wollen, möchte ich ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
Ich kann mich noch erinnern, auch wenn [wiewohl] es schon lange her ist. [wenn es auch schon lange her ist.] U با اینکه خیلی وقت از آن گذشته است من هنوز به خاطرش دارم.
als <conj.> U مانند [چون] [بعنوان] [بطوریکه] [چنانکه] [نظر به اینکه] [در نتیجه]
Wie wärs, wenn wir mal zusammen ausgehen? U نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Wie zeige ich ihr ohne Worte, dass ich verliebt bin U چطور بدون اینکه حرفی بزنم به او [زن] نشون بدم که عاشق شدم؟
Die Abnahme erfolgt, sobald die Arbeiten abgeschlossen sind. U پس از اینکه اعمال به پایان رسیدند قبولی حواله صورت می گیرد. [ حقوق]
Jemanden als Geisel [fest] halten U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Jemanden erpressen U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Ich muss noch einige Dinge erledigen, bevor wir uns treffen. U من باید هنوز به چندتا کار برسم قبل از اینکه با هم ملاقات کنیم.
Maßnahmen ergreifen, um solche Praktiken zu unterbinden U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
Es ist lieb, dass du dir Sorgen machst, aber es geht mir gut. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
Dämpfe nicht einatmen, auch wenn kein Geruch wahrnehmbar. [Sicherheitshinweis] U نفس به داخل نکشید با اینکه هیچ بویی قابل حس نیست. [نکته ایمنی]
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
sich berieseln lassen U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
Kurz vor dem Zugriff der Polizei gelang ihnen die Flucht. U چند دقیقه قبل از اینکه پلیس هجوم بیاورد آنها موفق شدند فرار بکنند.
Wegen der häufigen Fehlalarme wird im Ernstfall niemand reagieren. U بخاطر اینکه بارها اعلام خطر دروغ است هیچکس در موقعیت جدی واکنش نمی کند.
Sie lehnte mehrere Lokale ab, bis wir uns auf eines einigen konnten. U او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
Anstatt vorhandene Formen bloß abzuwandeln, sucht sie neue Lösungen. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
Wenn man bedenkt, dass er Fußball erst zwei Jahre spielt, macht er es gut. U با ملاحظه به اینکه او تنها دو سال است که فوتبال بازی می کند قشنگ بازی می کند.
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
Recent search history Forum search
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
1besser werden
1werdet ihr die Küche bald fertig geputzt haben?
1Die ldee
1Körperbewusstsein
0دلیل برای نتوانستن وجود ندارد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com